MILAD YOUSUFI
  • Home
  • About
  • Music
    • Compositions >
      • Film Music
    • Arrangements
    • Performances >
      • Chamber Music
  • Art
    • Calligraphy
    • Paintings
    • Mural Works
    • Pyrography
    • Drawings
    • NAIL WORKS
  • Poems
    • English
    • Persian
    • Urdo
  • Media
  • Press
  • Events
  • Contact

یاربﷻ ​

یارب گنهکاریم، ما را هدایتی کن
از زندگی بیزاریم، ما را هدایتی کن
انسان‌های دنیا، دو روی و با نقاب اند
ما دور ازین سراییم، ما را هدایتی کن
خواهیم شویم بهشتی، نوشیم ز آب کوثر
مخمور و هم خماریم، ما را هدایتی کن
در تنگنای ظلمت، گم کرده ایم خود را
خواهان نور و ناریم، ما را هدایتی کن
در زندگانی خویش، لبریز از گناهیم
بخشا یکی هزاریم، ما را هدایتی کن
از نفس های شیطان، ما پیروی نمودیم
بر دوش شان سواریم، ما را هدایتی کن

Spring 2013

محمدﷺ 

جانم فدای سلسله موی محمدﷺ
عالم همه دیوانه گیسوی محمدﷺ
یک لحظه حضورش شد درس زندگانی
هم هر دو عالم زنده شد از بوی محمد
ﷺ
میلاد او خجسته در ذهن هر مسلمان
دنیا همه مشتاق دو ابروی محمد
ﷺ
دیدار مرقد او آرزوی عالمیان 
با پای سر دویدنم به کوی محمد
ﷺ
روز قیامتم شد شافع گناهکاران 
داریم این آرزو را از سوی محمد
ﷺ
Spring 2013

شکر

زین گزند روزگار این جان به لب آمد ولی
شکر گویم آن خداوندی که جان را آفرید
روح در قالب جسم حضرت آدم نرفت
تا دمی که ایزدما چنگ و چغنان آفرید
آن دمی که اندر جهان جز جهل و تاریکی نبود
خالق یکتای عالم نور ایمان آفرید
آن دمی نمرود آتش بهر ابراهیم گداخت
خالق زیبا از آن آتش گلستان آفرید
یونس اعظم چو اندر بهر طوفانی فتاد
بهر او در بطن ماهی جای و امکان آفرید
یوسف زیبای ما را چون به چاه انداختند
ایزدم جاه و جلال و عشق و طوفان آفرید
روزگار تلخ ما روزی به پایان می‌رسد 
سجده کردم
 آن خداوندی که جان را آفرید
Spring 2013

وادی غم

خدایا من درین وادی بسی تنهای تنهایم
که یارم رفت و من اکنون تهی از شور و غوغایم
اگر آن یار رعنا اندکی در فکر من باشد
من شوریده فردوس را برویش باز بگشایم
از آن روزی که من با او ز صدق دل شدم آشنا
به جسم خسته ام بخشید جان سرو تمنایم
بیا اکنون که چون بسمل منم افتاده در خونم
به مرگ خویش راضی انتظار شام عقبایم

Spring 2013

فراق

بی باک رفتنش هنوزم به یادم است
برمن ندیدنش  هنوزم به یادم است
آن اشک های داغ در آن لحظه وداع
وزمن رمیدنش  هنوزم به یادم است
آن دم برفت و گفت که من را ز یاد بر
آن طرز گفتنش  هنوزم به یادم است
او رفت و از رفتن او سالها گذشت
یک عمر نبودنش  هنوزم به یادم است
هر لحظه از فراق او من گریه میکنم
آن ترک گفتنش  هنوزم به یادم است
کردم یک آرزو که در فاتحه ام آید

هر لحظه آرزوی مردن هنوزم به یادم است
Summer 2013

جانان

زین گزند روزگار این جان به لب آمد ولی
شکر گویم آن خداوندی که جان را آفرید
روح در قالب جسم حضرت آدم نرفت
تا دمی که ایزدما چنگ و چغنان آفرید
آن دمی که اندر جهان جز جهل و تاریکی نبود
خالق یکتای عالم نور ایمان آفرید
آن دمی نمرود آتش بهر ابراهیم گداخت
خالق زیبا از آن آتش گلستان آفرید
یونس اعظم چو اندر بهر طوفانی فتاد
بهر او در بطن ماهی جای و امکان آفرید
یوسف زیبای ما را چون به چاه انداختند
ایزدم جاه و جلال و عشق و طوفان آفرید
روزگار تلخ ما روزی به پایان می‌رسد 
سجده کردم خداوندی که جان را آفرید

Summer 2013

قلب آتشین

گشتم جهان راندیدم چو روی تو
جانم فدای سلسله تار موی تو
من باغ رابروی تو دیدم تمام عمر
گم کرده ام خیال خودم را بروی تو
دیدار روی تو قوت قلب خسته ام​
دارم یک آرزو که بمیرم به کوی تو
وز عطر تنت زنده شود گلهای باغ
گلهای پرنیانی دارد بوی تو
 از مهربانیت همه آموخته اند ولیک
قلب شکسته ام چقدر کرده خوی تو
ازمن رمیده یی ودلم خون نموده یی

با قلب آتشین کنم جستجوی تو
summer 2013
Proudly powered by Weebly
  • Home
  • About
  • Music
    • Compositions >
      • Film Music
    • Arrangements
    • Performances >
      • Chamber Music
  • Art
    • Calligraphy
    • Paintings
    • Mural Works
    • Pyrography
    • Drawings
    • NAIL WORKS
  • Poems
    • English
    • Persian
    • Urdo
  • Media
  • Press
  • Events
  • Contact